غدير خم -اهميت حجه الوداع
هجرت پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفي در تاريخ اسلام به شمار مي آيد و بعد از اين هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.
بار اول در سال هشتم پس از صلح حديبيه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادي که با مشرکين بسته بودند فوراً بازگشتند.
بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد اين شهر شدند، و پس از پايان برنامه ها و برچيدن بساط کفر و شرک و بت پرستي به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدينه بازگشتند.
سومين و آخرين بار بعد از هجرت که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجري بعنوان حجه الوداع بود که حضرت براي اولين بار به طور رسمي اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در اين سفر دو مقصد اساسي در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانين اسلام که هنوز براي مردم به طور کامل و رسمي تبيين نشده بود: يکي حج، و ديگري مسئله خلافت و ولايت و جانشيني بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم.
آغاز سفر حج
پس از اعلان عمومي، مهاجرين و انصار و قبايل اطراف مدينه و مکه و حتي بلاد يمن و غير آن بسوي مکه سرازير شدند تا جزئيات احکام حج را شخصاً از پيامبرشان بياموزند و در اولين سفر رسمي حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتي فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و اين مي توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.
جمعيتي حدود يکصد و بيست هزار نفر (گاهي بيشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدينه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوريکه لبيک گويان از مدينه تا مکه متصل بودند.
حضرت چند روز به ماه ذي الحجه مانده از مدينه خارج شدند و بعد از ده روز طي مسافت در روز سه شنبه پنجم ذي الحجه وارد مکه شدند.
اميرالمومنين عليه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به يمن و نجران براي دعوت به اسلام و جمع آوري خمس و زکات و جزيه رفته بودند به همراه عده اي در حدود دوازده هزار نفر از اهل يمن براي ايام حج به مکه رسيدند.
با رسيدن ايام حج در روز نهم ذي الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را يکي پس از ديگري انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را براي مردم بيان فرمودند.
خطابه اول در مني
در عرفات دستور الهي نازل شد که علم و ودايع انبياء عليهم السلام را به علي بن ابي طالب عليه السلام منتقل کند و او را به عنوان خليفه و جانشين خود معرفي کند.
در مني پيامبر صلي اله عليه و اله و سلم اولين خطابه خود را ايراد فرمودند که در واقع يک زمينه سازي براي خطبه غدير بود. در اين خطبه ابتدا اشاره به امنيت اجتماعي مسلمين از نظر جان و مال و آبروي مردم نمودند، و سپس خونهاي بناحق ريخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهليت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کينه توزيها از ميان برداشته شود و جوّ اجتماع براي تامين امنيت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روي يکديگر شمشير بکشند.
در اينجا تصريح فرمودند که:
اگر من نباشم علي بن ابي طالب در مقابل متخلفين خواهد ايستاد.
سپس حديث ثقلين بر لسان مبارک حضرت جاري شد و فرمودند:
من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم که اگر به اين دو تمسک کنيد هرگز گمراه نمي شويد: کتاب خدا و عترتم يعني اهل بيتم.
اشاره اي هم داشتند به اينکه عده اي از همين اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مي شوند.
نکته جالب توجه اينکه در اين خطابه، اميرالمومنين عليه السلام سخنان حضرت را براي مردم تکرار مي کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.
خطابه دوم در مسجد خيف در مني
در روز سوم از توقف در مني، بار ديگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خيف اجتماع کنند. در آنجا نيز خطابه اي ايراد فرمودند که ضمن آن صريحاً از مردم خواستند که گفته هاي ايشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.
در اين خطبه به اخلاص عمل و دلسوزي براي امام مسلمين و تفرقه نينداختن سفارش فرمودند و تساوي همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانين الهي را اعلام کردند. بعد از آن بار ديگر متعرض مسئله خلافت شدند و حديث ثقلين بر لسان حضرت جاري شد، و بار ديگر براي غدير زمينه را آماده کردند.
در اين مقطع، منافقين کاملاً احساس خطر کردند و قضيه را جدي گرفتند و برنامه هاي خود را آغاز کردند و پيمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.
لقب اميرالمؤمنين
در مکه جبرئيل، لقب اميرالمؤمنين را به عنوان اختصاص آن به علي بن ابي طالب عليه السلام از جانب الهي آورد، اگر چه اين لقب قبلاً نيز براي آن حضرت تعيين شده بود.
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم دستور دادند تا يک يک اصحابش نزد علي عليه السلام بروند و به عنوان اميرالمؤمنين بر او سلام کنند و السلام عليک يا اميرالمؤمنين بگويند، و بدينوسيله در زمان حيات خود، از آنان اقرار بر امير بودن علي عليه السلام گرفت.
در اينجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم گفتند: آيا اين حقي از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقي از طرف خدا و رسولش است، خداوند اين دستور را به من داده است.
اعلان رسمي براي حضور در غدير
با اينکه انتظار مي رفت پيامبر خدا در اولين و آخرين سفر حج خود مدتي در مکه بمانند، ولي بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادي خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسي جز معلولان نبايد باقي بماند، و همه بايد حرکت کنند تا در وقت معين در غدير خم حاضر باشند.
غدير کمي قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدينه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهي انتخاب شد. در اين مکان، آبگير و درختان کهنسالي وجود داشت. هم اکنون نيز، غدير محل شناخته شده اي در دويست و بيست کيلومتري مکه و به فاصله دو ميل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدير و محل نصب اميرالمؤمنين عليه السلام محل عبادت و زيارت زائران است.
براي مردم بسيار جالب توجه بود که پيامبرشان - بعد از ده سال دوري از مکه – بدون آنکه مدتي اقامت کنند تا مسلمانان به ديدارشان بيايند و مسايل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نيز به خروج از مکه و حضور در غدير امر نمودند.
صبح آن روز که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سيل جمعيت که بيش از صد و بيست هزار نفر (و به قولي صد و چهل هزار، و به قول ديگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمين زده مي شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتي عده اي حدود دوازده هزار نفر از اهل يمن که مسيرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدير آمدند.
اجتماع خطابه و جزئيات خطبه
همينکه به منطقه کراع الغميم - که غديرخم در آن واقع شده – رسيدند، حضرت مسير حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدير تغيير دادند و فرمودند:
أَيُّهَا النَّاسُ أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه ؛ اي مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنيد که من پيام آور خدايم.
و اين کنايه از آن بود که هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است.
سپس فرمان دادند تا منادي ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پيش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع گردند. و نيز دستور دادند: کسي زير درختان کهنسالي که در آنجا بود نرود و آن موضع خالي بماند.
پس از اين دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کساني که پيشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدير پياده شدند و هر يک براي خود جايي پيدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين سوزنده و به حدي ناراحت کننده بود که مردم و حتي خود حضرت گوشه اي از لباس خود را به سرانداخته و گوشه اي از آن را زيرپاي خود قرار داده بودند، و عده اي از شدت گرما عباي خود را به پايشان پيچيده بودند.
از سوي ديگر، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهاي زير درختان را کندند و سنگهاي ناهموار را جمع کردند و زير درختان را جارو کردند و آب پاشيدند. در فاصله بين دو درخت روي شاخه ها پارچه اي انداختند تا سايباني از آفتاب باشد، و آن محل براي برنامه سه روزه اي که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
سپس در زير سايبان، سنگها را روي هم چيدند و از رواندازهاي شتران و ساير مرکبها هم کمک گرفتند و منبري به بلندي قامت حضرت ساختند و روي آن پارچه اي انداختند، و آنرا طوري بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هنگام سخنراني مشرف بر مردم باشد تا صداي حضرت به همه برسد و همه او را ببينند.
البته ربيعه بن اميه بن خلف کلام حضرت را براي مردم تکرار مي کرد تا افرادي که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السّلام بر فراز منبر
انتظار مردم به پايان رسيد. ابتدا منادي حضرت نداي نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند.
بعد از آن مردم ناظر بودند که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين عليه السلام را فراخواندند و به ايشان دستور دادند بالاي منبر بيايند و در سمت راستشان بايستند. قبل از شروع خطبه، اميرالمومنين عليه السلام يک پله پايين تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند.
سپس آن حضرت نگاهي به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم سخنراني تاريخي و آخرين خطابه رسمي خود را براي جهانيان آغاز کردند.
دو اقدام عملي بر فراز منبر
در اثناء خطبه، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دو اقدام عملي بر فراز منبر انجام دادند که بسيار جالب توجه بود:
1- علي بن ابي طالب عليه السلام بر فراز دست پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پس از مقدمه چيني و ذکر مقام خلافت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام، براي آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشي در اين راه در نطفه خنثي شود، ابتدا مطلب را به طور لساني اشاره کردند، و سپس به صورت عملي براي مردم بيان کردند. بدين ترتيب که ابتدا فرمودند:
باطن قرآن و تفسير آنرا براي شما بيان نمي کند مگر اين کسي که من دست او را مي گيرم و او را بلند مي کنم و بازويش را گرفته او را بالا مي برم.
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملي کردند، و بازوي علي بن ابي طالب عليه السلام را گرفتند. در اين هنگام اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهاي هر دويشان به سوي آسمان قرار گرفت. سپس پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اميرالمومنين عليه السلام را از جا بلند کردند تا حدي که پاهاي آن حضرت محاذي زانوهاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفيدي زير بغل آن دو را ديدند، که تا آن روز ديده نشده بود. در اين حال فرمودند:
هر کس من مولي و صاحب اختيار اويم اين علي مولي و صاحب اختيار اوست.
2- بيعت با قلبها و زبانها
اقدام ديگر حضرت آن بود که چون بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، ار طرفي غير ممکن بود و از سوي ديگر امکان داشت افراد به بهانه هاي مختلف از بيعت شانه خالي کنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملي و گواهي قانوني از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: اي مردم، چون با يک کف دست و با اين وقت کم و با اين سيل جمعيت، امکان بيعت براي همه وجود ندارد، پس شما همگي اين سخني را که من مي گويم تکرار کنيد و بگوييد:
ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علي بن ابي طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندي اطاعت مي کنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مي کنيم ... عهد و پيمان در اين باره براي ايشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضماير و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
پيداست که حضرت، عين کلامي را که مي بايست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصي براي خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان مي خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.
وقتي کلام پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پايان يافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدينوسيله بيعت عمومي گرفته شد.
بيعت مردان
پس از پايان خطبه، مردم به سوي پيامبر و اميرالمؤمنين صلوات الله عليهما و آلهما هجوم آورند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مي دادند، و هم به پيامبر و هم به اميرالمؤمنين عليهما السلام تبريک و تهنيت مي گفتند، و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم مي فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى جَمِيعِ الْعَالَمِين.
عبارت تاريخ چنين است: پس از اتمام خطبه، صداي مردم بلند شد که: آري، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت مي کنيم. بعد به سوي پيامبر و اميرالمومنين صلوات الله عليهما و آلهما ازدحام کردند و براي بيعت سبقت مي گرفتند و با ايشان دست بيعت مي دادند.
براي آنکه رسميت مسئله محکم تر شود، وآن جمعيت انبوه بتوانند مراسم بيعت را به طور منظم و برنامه ريزي شده اي انجام دهند، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا دو خيمه برپا شود. يکي را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمايند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خيمه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم حضور مي يافتند و با آن حضرت بيعت نموده و به او تبريک و تهنيت مي گفتند. سپس در خيمه مخصوص اميرالمومنين عليه السلام حاضر مي شدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبرشان با او بيعت مي کردند و به عنوان اميرالمومنين بر او سلام مي کردند، و اين مقام والا را به آن حضرت تبريک و تهنيت مي گفتند.
نکته قابل توجهي که در هيچيک از پيروزي هاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم – چه در جنگها و چه ساير مناسبتها و حتي فتح مکه – سراغ نداريم، اين است که حضرت در روز غدير مکرر مي فرمود:
به من تبريک بگوييد، به من تهنيت بگوييد، زيرا خداوند مرا به نبوت و اهل بيتم را به امامت اختصاص داده است .
و اين نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهاي کفر و نفاق است.
برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت، و اين مدت را حضرت در غدير اقامت داشتند.
بسيار بجاست که در اين مقطع به قطعه جالبي از تاريخ اين بيعت اشاره کنيم:
اولين کساني که در غدير با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند همانهايي بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبير، که بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم يکي پس از ديگري رو در روي اميرالمؤمنين عليه السلام ايستادند.
جالبتر اينکه عمر بعد از بيعت اين کلمات را بر زبان مي راند:
افتخار برايت باد، گوارايت باد اي پسر ابي طالب، خوشا به حالت اي ابا الحسن، اکنون تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مومني شده اي!
نکته ديگري که بار ديگر چهره دو رويان را روشن ساخت اين بود که پس از امر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت مي کردند، ولي ابوبکر و عمر با آنکه پيش از همه خود را براي بيعت به ميان انداخته بودند قبل از بيعت به صورت اعتراض گفتند: آيا اين امر از طرف خداوند است يا از طرف رسولش (يعني: از جانب خود مي گويي)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نيز فرمودند: آري حق است از طرف خدا و رسولش که علي اميرالمؤمنين است.
بيعت زنان
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبي آوردند، و پرده اي زدند که نيمي از ظرف آب در يک سوي پرده و نيم ديگر آن در سوي ديگر قرار بگيرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در يک سوي آب، و قرار دادن اميرالمومنين عليه السلام دستشان را در سوي ديگر با حضرت بيعت کنند؛ به اين صورت بيعت زنان هم انجام گرفت.
همچنين دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبريک و تهنيت بگويند، و اين دستور را درباره همسران خويش مؤکد داشتند.
يادآور مي شود که بانوي بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا عليها السلام از حاضرين در غدير بودند. همچنين کليه همسران پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
عمامه سحاب
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در اين مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمومنين عليه السلام قرار دادند و انتهاي عمامه را بر دوش آن حضرت آويزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
خود اميرالمومنين در اين باره چنين فرموده اند:
پيامبر در روز غديرخم عمامه اي بر سرم بستند و يک طرفش را بر دوشم آويختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنين، مرا بوسيله ملائکه اي که چنين عمامه اي به سر داشتند ياري نمود.
شعر غدير
بخش ديگري از مراسم پر شور غدير، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: يا رسول الله، اجازه مي فرماييد شعري را که درباره علي بن ابي طالب (به مناسبت اين واقعه عظيم) سروده ام بخوانم؟
حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.
حسان گفت:
اي بزرگان قريش، سخن مرا به گواهي و امضاي پيامبر گوش کنيد.
و سپس اشعاري را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان يک سند تاريخي از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. ذيلاً متن عربي شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معني آوريم:
أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِيَّ مُحَمَّداً
لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِينَ قَامَ مُنَادِياً
وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِيلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ
بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِياً
وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ
وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِياً
عَلَيْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ
رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِيَا
فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ
بِيُمْنَى يَدَيْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِياً
فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ
وَ کَانَ لِقَوْلِي حَافِظاً لَيْسَ نَاسِياً
فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَ إِنَّنِي
بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِيَّةِ رَاضِياً
فَيَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِيّاً فَوَالِهِ
وَ کُنْ لِلَّذِي عَادَى عَلِيّاً مُعَادِياً
وَ يَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِيهِ لِنَصْرِهِمْ
إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّيَاجِيَا
وَ يَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِيهِ وَ کُنْ لَهُمْ
إِذَا وُقِفُوا يَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِيَا
آيا نمي دانيد که محمد پيامبر خدا صلي الله عليه و اله و سلم کنار درختان غديرخم با حالت ندا ايستاد، و اين در حالي بود که جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود که در اين امر سستي مکن که تو محفوظ خواهي بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرساني و از ظالمان بترسي و از دشمنان حذر کني رسالت پروردگارشان را نرسانده اي.
در اينجا بود که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دست علي عليه السلام را با دست راست بلند کرد و با صداي بلند فرمود: هر کس از شما که من مولاي او هستم و سخن مرا بياد مي سپارد و فراموش نمي کند، مولاي او بعد از من علي است، و من فقط به او – نه به ديگري – به عنوان جانشين خود براي شما راضي هستم. پروردگارا هر کس علي را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علي دشمني کند او را دشمن بدار. پروردگارا ياري کنندگان او را ياري فرما بخاطر نصرتشان امام هدايت کننده اي را که در تاريکيها مانند ماه شب چهارده روشني مي بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قيامت که براي حساب مي ايستند خودت جزا بده.
ظهور جبرئيل در غدير
مسئله ديگري که پس از خطبه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيش آمد و بار ديگر حجت را بر همگان تمام کرد، اين بود که مردي زيبا صورت و خوشبوي را ديدند که در کنار مردم ايستاده بود و مي گفت:
بخدا قسم، روزي مانند امروز هرگز نديدم. چقدر کار پسر عمويش را مؤکد نمود، و براي او پيماني بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمي زند. واي بر کسي که پيمان او را بشکند.
در اينجا عمر نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت: شنيدي اين مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آيا او را شناختي؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:
او روح الامين جبرئيل بود. تو مواظب باش اين پيمان را نشکني، که اگر چنين کني خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بيزار خواهند بود!
معجزه غدير، امضاي الهي
واقعه عجيبي که به عنوان يک معجزه، امضاي الهي را بر خط پايان غدير ثبت کرد جريان حارث فهري بود. در آخرين ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت:
اي محمد! سه سوال از تو دارم: آيا شهادت به يگانگي خداوند و پيامبري خودت را از جانب پروردگارت آورده اي يا از پيش خود گفتي؟ آيا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده اي يا از پيش خود گفتي؟ آيا اين علي بن ابي طالب که گفتي ٍّمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه ... از جانب پروردگار گفتي يا از پيش خود گفتي؟
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:
خداوند به من وحي کرده است و واسطه بين من و خدا جبرئيل است و من اعلان کننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبري را اعلان نمي کنم.
حارث گفت:
خدايا اگر آنچه محمد مي گويد حق و از جانب توست سنگي از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناکي بر ما بفرست.
و در روايت ديگر چنين است:
خدايا، اگر محمد در آنچه مي گويد صادق و راستگو است شعله اي از آتش بر ما بفرست.
همينکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگي را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گرديد و همانجا او را هلاک کرد. در روايت ديگر: ابر غليظي ظاهر شد و رعد و برقي بوجود آمد و صاعقه اي رخ داد و آتشي فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانيد.
بعد از اين جريان، آيه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) لِلْکافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ... نازل شد. پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آري.
و با اين معجزه، بر همگان مسلم شد که غدير از منبع وحي سرچشمه گرفته و يک فرمان الهي است.
پايان مراسم غدير
بدين ترتيب پس از سه روز، مراسم پايان پذيرفت و آن روزها به عنوان ايام الولايه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر يک با دنيايي از معارف اسلام، پس از وداع با پيامبرشان و معرفت کامل به جانشين او راهي شهر و ديار خود شدند، و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم عازم مدينه گرديد.
خبر واقعه غدير در شهرها منتشر شد و به سرعت شايع گرديد و به گوش همگان رسيد، و بدينگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد..-----
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا
آه وواویلا عزیزان کشته شد حیدر، ساقی کوثر والی ملک ولایت ، حجت داور ، شاه بحر وبر
مهر افلاک شجاعت ،شاه ازدر در ،فاتح خیبر خسرو دارین ، سرور کونین ،والد سبطین
شد قتیل اشقیا ، آه وواویلا——آه و واویلا که مشتق فرق حیدر شد ،شور محشرشد
غرق بحر خون ولی الله اکبر شد ،دل پراخگر شد لاله سان محراب ونیلی پوش منبر شد ، تیره اختر شد
شد فلک لرزان ، شد ملک گریان ، انس وجان نالان شد بپا شورعزا ، آه وواویلا—-
آه و واویلا که بن عم شه خاتم ، سرور عالم شد قتیل ازتیغ ظلم زاده ی ملجم ، شدبپا ماتم
زین مصیبت شد عیان در خلق شور غم ،با الم همدم عرشیان مغموم ، فرشیان مهموم ،
زینب وکلثوم شد بخون سر شنا ، آه وواویلا —
آه وواویلا که زینب بی پدر گردید،خونجگر گردید خون روان از چشم شبیر وشبر گردید ،
دیده تر گردید نوحه گر ازاین عزا جن وبشر گردید سربسر گردید
اشکها جاری ، ناله هاناری ، با غم وزاری شد جمیع ماسوا ، آه وواویلا —-
آه وواویلا که سبطین را بحال زار ، دیده شد خونبار شد عیان گرد یتیمی بر گل رخسار، با دل افکار
زینب وکلثوم را برجسم وجان زد نار ، این غم بسیار عندلب آسا توده یطاها در غم بابا
می کشند ازدل نوا ، آه وواویلا—-
آه وواویلاکه شداز این غم عظما ، غرقه خون دلها از ثری شد تا ثریا شورش وغوغا ، بانگ واویلا
در نوای وا علیا طارم اعلا،ساکنین یکجا زین عزا یکسر ، دست غم بر سر می زند آذر
باخروش وناله ها ، آه وواویلا —-به نقل ازدیوان آذر خراسانی -جلد سوم -صص ۳۸-۳۹ -انتشارات طوس مشهد-اثر طبع مرحوم سید غلامرضا آذر خراسانی ———
بمناسبت شهادت علی ابن ابیطالب (ع) -قسمت دوم:از نادعلی کربلایی:
لرزه در عرش علا افتاده غرقه خون شیر خدا افتاده میرسد ناله ای از عرش برین کشته شد شیر خدا رهبر دین
آنکه در خانه ی حق گشت پدید شد به معراج خداوند ، شهید آنکه غمخوار یتیمان می بود غرقه خون گشت براه معبود
راد مردی که صلونی می گفت فرق بشکافته در بستر خفت
آنکه تکمیل شده دین از او لاله رنگ است زخونش سر ورو
آنکه در خانه ی حق بت بشکست در شب قدر به ایزد پیوست
کشته شد آنکه بدی یاور ویار به یتیم وبه اسیر وبیمار
آه آه از ستم قوم دغا کشته شد حجت حق ، شیر خدا
از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم
نقل :از صص ۵۷-۵۸ ارمغان کربلا -اثر نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران —
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا
آه وواویلا عزیزان کشته شد حیدر، ساقی کوثر والی ملک ولایت ، حجت داور ، شاه بحر وبر
مهر افلاک شجاعت ،شاه ازدر در ،فاتح خیبر خسرو دارین ، سرور کونین ،والد سبطین
شد قتیل اشقیا ، آه وواویلا——آه و واویلا که مشتق فرق حیدر شد ،شور محشرشد
غرق بحر خون ولی الله اکبر شد ،دل پراخگر شد لاله سان محراب ونیلی پوش منبر شد ، تیره اختر شد
شد فلک لرزان ، شد ملک گریان ، انس وجان نالان شد بپا شورعزا ، آه وواویلا—-
آه و واویلا که بن عم شه خاتم ، سرور عالم شد قتیل ازتیغ ظلم زاده ی ملجم ، شدبپا ماتم
زین مصیبت شد عیان در خلق شور غم ،با الم همدم عرشیان مغموم ، فرشیان مهموم ،
زینب وکلثوم شد بخون سر شنا ، آه وواویلا —
آه وواویلا که زینب بی پدر گردید،خونجگر گردید خون روان از چشم شبیر وشبر گردید ،
دیده تر گردید نوحه گر ازاین عزا جن وبشر گردید سربسر گردید
اشکها جاری ، ناله هاناری ، با غم وزاری شد جمیع ماسوا ، آه وواویلا —-
آه وواویلا که سبطین را بحال زار ، دیده شد خونبار شد عیان گرد یتیمی بر گل رخسار، با دل افکار
زینب وکلثوم را برجسم وجان زد نار ، این غم بسیار عندلب آسا توده یطاها در غم بابا
می کشند ازدل نوا ، آه وواویلا—-
آه وواویلاکه شداز این غم عظما ، غرقه خون دلها از ثری شد تا ثریا شورش وغوغا ، بانگ واویلا
در نوای وا علیا طارم اعلا،ساکنین یکجا زین عزا یکسر ، دست غم بر سر می زند آذر
باخروش وناله ها ، آه وواویلا —-به نقل ازدیوان آذر خراسانی -جلد سوم -صص ۳۸-۳۹ -انتشارات طوس مشهد-اثر طبع مرحوم سید غلامرضا آذر خراسانی ———
بمناسبت شهادت علی ابن ابیطالب (ع) -قسمت دوم:از نادعلی کربلایی:
لرزه در عرش علا افتاده غرقه خون شیر خدا افتاده میرسد ناله ای از عرش برین کشته شد شیر خدا رهبر دین
آنکه در خانه ی حق گشت پدید شد به معراج خداوند ، شهید آنکه غمخوار یتیمان می بود غرقه خون گشت براه معبود
راد مردی که صلونی می گفت فرق بشکافته در بستر خفت
آنکه تکمیل شده دین از او لاله رنگ است زخونش سر ورو
آنکه در خانه ی حق بت بشکست در شب قدر به ایزد پیوست
کشته شد آنکه بدی یاور ویار به یتیم وبه اسیر وبیمار
آه آه از ستم قوم دغا کشته شد حجت حق ، شیر خدا
از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم
نقل :از صص ۵۷-۵۸ ارمغان کربلا -اثر نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران —
در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان رسمی زیبا به نام شوخوانی(شب خوانی)که درواقع یک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا میشودوبه شرح ذیل است که برای مخاطبان وکاربران جهان بیان میگرددویکی از رسوم زیبای ماه رمضان است.هنگام سحرکه می شوداز قدیم مردم ده باصدای خروس خانه بیدارمیشده اند وچون پاس دوم را خروس می خوانده است می فهمیده اند که حالاوقت سحر خوانی یا شوخوانی یا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صدای خروس ازروی مکان ستاره های آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است ویاا زروی جایگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پی به وقت سحر می برده اند و یا ازروی مکان ستاره ی دیگری که به ستاره سحری در نزد مردم روستامعروف است پی می برده اند که حالا وقت اذان صبح است زیرا تاحدود 50سال پیش اصلا ساعتی در روستا وجود نداشته که باساعت بیدارشوند وبه وقت سحر یا اذان صبح پی ببرند.خلاصه چون با صدای خروس بیدارمی شده اند ویا با دیدن ستاره به وقت سحرپی میبرده اند سه یاچهارنفرکه ازآواز وصدای خوبی هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها می رفته اند ویک نفرهم که همسایه ی مسجد بوده است بربالای بام مسجدمی رفته است وهر کدام از این شوخوانان یا شب خوانان تعدادی از اشعاری راکه ذیلا درج میگردد می خوانده اند وبه عبارتی باخدا مناجات می کرده اندتاباشنیدن صدای مناجات یاهمان شوخوانی یاشب خوانی مردم روستا بیدارشوند وسحری بخورندوآماده برای نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاری که می خوانده اند به ترتیب ذیل شروع میشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان می رسد: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همی طلبم کرمی از علی ولی الله یاالله(کلمه یا الله بعد ازهردوبیت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعی تکرارمیشده است) 2-گوینده ی لا اله الا اللهم بردین محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علی ولی اللهم یا الله 3-یارب برسالت رسول ثقلین یارب به غزاکننده ی بدروحنین عصیان مرا دونیمه کندرعرصات نیمی به حسن ببخش ونیمی به حسین یاالله 4-یارب به محمدکه علی یاور ماست ختم همه انبیا پیغمبرماست ازگرمی آفتاب محشر غم نیست تا سایه ی مرتضی علی بر سرماست یا الله 5-یارب تو مرا غلام حیدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراین بیابان نجف سیرآب مرازحوض کوثر گردان یا الله 6-یارب به محمدوعلی وزهرا یارب به حسین وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بی منت خلق یاعلی الاعلی یاالله 7-الله تویی ازدلم آگاه تویی گمراه منم برنده ی راه تویی هر مورچه ای که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تویی یا الله 8-یارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علی بن ابیطالب را کزدوری او همیشه درفریادم مانندسگی که گم کندصاحب را - یا الله 9-یارب زکرم دری برویم بگشا راهی که دراو نجات باشد بنما مستغنیم از هردو جهان کن بکرم جز یادتو هر چه هست بر از دل ما- یا الله 10-یارب مکن ازلطف پریشان مارا هرچندکه هست جرم وعصیان مارا ذات تو غنی بوده وما محتاجیم محتاج به غیرخود مگردان مارا -یاالله 11-بازا بازا هرآنچه هستی بازآ گرکافروگبر وبت پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد باراگرتوبه شکستی بازآ - یاالله 12- ای ذات وصفات تو مبرا زعیوب یک نام زاسماء توعلام غیوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ایوب - یاالله 13-از بارگنه شدتن مسکینم پست یارب چه شوداگرمرا گیری دست گردرعملم آنچه تراشاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید هست - یاالله 14-عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست در پیش عنایت تو یک برگ گیاست هرچند گناه ماست کشتی کشتی غم نیست که رحمت تو دریا دریاست. یاالله 15-یارب به علی بن ابیطالب وآل آن شیر خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسی به فریاد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- یا الله* *- این اشعارشوخوانی یاشب خوانی -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتی دیگروبزودی تقدیم کاربران خواهم نمود.منظر باشید.محمد حسن آسایش----
مناجات سحریا شوخوانی در روستای کوچ نهارجان -قسمت سوم :---34-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
35-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
36-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
37-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
38-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
39-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
40-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
41-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
42-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبدالله انصاری مشاهده کردم.با آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.محمد حسن اسايش----
----باسمه تعالی -------
-----مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نهارجان بیرجند--------------
یکی از مراسم زیبایی که درماه رمضان درروستای کوچ نهارجان وبسیار ی از روستاهای دیگر شهرستان بیرجند انجام می گیرد .مراسم نیمه رمضانی است به شرح ذیل انجام میگیردوحال وهوایی دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتی افرا د سی تا چهل ساله هم در آن شرکت میکنند .وبه شرح زیراست .ابتدا درشب میلاد امام حسن مجتبی که نیمه ماه رمضان است ساعتی که از غروب می گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در میدان روستا جمع میشوند وچند صلوات میفرستند تا دیگر جوانان هم به آنهابپیوندندووقتی جمعیت زیاد شد ازیک سمت ده ویا از بالای روستا شروع می کنند ودر در ب هر منزل اشعاری را میخوانند ودر پایان صاحب خانه مواد خوراکی مثل گردو یا بادام یا شکلات یا نخود وکشمش ویا مواد خوراکی دیگر واگراین مواددر خانه نبود مبلغی پول به جوانان هدیه می دهند ودر آخرسر که همه ی منازل به پایان رسید وکیسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بین افراد تقسیم می کنند البته اگر چند جوان زیرک آن را نربایند ودیگران را قال نگذارندکه اگر هم این کار را انجام دهند از باب شوخی است ومی خواهند شادی ونشاط بیشتری به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادی کنند.اما نحوه ی انجام مراسم چنین است:یک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهایی شروع به نام بردن اسم صاحب خانه می کند و مثلا می گوید :حاجی غلامحسین رابلند کنید.همه افراد همصدا جواب می دهند :آمین وبازهمان فرد سردسته ادامه می دهد:بارنگ سرخ .همه باز می گویند :آمین.با مشت پر.آمین واو ادامه می دهد: بازن وبچه .همه می گویند:آمین .بااشتر کجاوه .آمین.برسانید به حج وکربلا .همه می گویند : آمین.چون به پایان دعای اولیه رسیدند همه ی افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذیل ذیل میکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سیصد سوار چوب برداشته که یا روزه بدار -روزه میدارم لاغر میشوم -گر نمی دارم کافر می شوم حق یامحمدمحمد یا علی حق یامحمد -حسین بن علی حق یامحمد .2-آندم که سر حسین ره بر نیزه زدندحق یامحمد مرغان هوا به چهارطرف خیمه زدند حق یامحمد .مرغان هوا وماهیان در یاحق یامحمد از بهر حسین چوسنگ برسینه زدند حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد .حسین بن علی حق یا محمد .3-
سرسنگ آجین سنگ افتیده هل علی میرزا به جنگ افتیده حق یامحمد .هل علی میرزا کو لشکر توحق یامحمد.کفتران خیمه زده بر سر تو حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد حسین بن علی حق یامحمد .
4-این سرا از کیست روبر باده حق یامحمد یک پسر دارند نودوماده حق یامحمد .این سرا از کیست روبر روزه حق یامحمد .یک دختردارند او گلدوزه حق یامحمد محمد یا علی حق یا محمد حسین بن علی حق یامحمد.
5این سرا از کیست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .این سرا از کیست دهلونه دراز ما طمع داریم بشقاب پیاز حق یامحمد. محمد یا علی حق یامحمد.حسین بن علی حق یامحمد .6-این سرااز کیست خش خش میایه(می آید) .طبق نقره وکشمش مییایه (می آید) .این سرا از کیست حوضی کنده اند دشمنان اینار(اینهارا) بوج کنده اند
حق یا محمد محمد یا علی حق یا محمد .حسین بن علی حق یا محمد .در این جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پایان می رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روی سینی آماده کرده وبه انبار دارگروه یا سر دسته ی گروه تقدیم وهدیه می کند وگروه روانه ی منزل بعدی میگرددتا همین مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهدیه شان را بگیرند ودرآخر سرهم بین افراد عادلانه تقسیم کنند وشب به پایان رسد.البته گاهی بعضی افراد ازباب شوخی وسرگرمی در آخرکار کیسه حاوی مواد خوراکی را درمی ربایندوفرار می کنند ودقایقی دیگران دنبال آنها می گردند تاربایندگان را پیدا کنند ووقتی آنها را پیدا کردند موادرا با خنده وشادی ونشاط بیشتری بین افراد تقسیم می شود ومراسم بپایان میرسد وهمگی به خانه هایشان با شور وشادی وشعف باز می گردند تابرای سحری دیگر آماده شوند .این شرح مختصر مراسم نیمه رمضانی بود در روستای کوچ نهارجان بیرجند .محمد حسن اسایش..-----
مناجات سحریا شوخوانی در روستای کوچ نهارجان -قسمت سوم :---34-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
35-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
36-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
37-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
38-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
39-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
40-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
41-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
42-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبدالله انصاری مشاهده کردم.با آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.محمد حسن اسايش----
----باسمه تعالی -------
-----مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نهارجان بیرجند--------------
یکی از مراسم زیبایی که درماه رمضان درروستای کوچ نهارجان وبسیار ی از روستاهای دیگر شهرستان بیرجند انجام می گیرد .مراسم نیمه رمضانی است به شرح ذیل انجام میگیردوحال وهوایی دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتی افرا د سی تا چهل ساله هم در آن شرکت میکنند .وبه شرح زیراست .ابتدا درشب میلاد امام حسن مجتبی که نیمه ماه رمضان است ساعتی که از غروب می گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در میدان روستا جمع میشوند وچند صلوات میفرستند تا دیگر جوانان هم به آنهابپیوندندووقتی جمعیت زیاد شد ازیک سمت ده ویا از بالای روستا شروع می کنند ودر در ب هر منزل اشعاری را میخوانند ودر پایان صاحب خانه مواد خوراکی مثل گردو یا بادام یا شکلات یا نخود وکشمش ویا مواد خوراکی دیگر واگراین مواددر خانه نبود مبلغی پول به جوانان هدیه می دهند ودر آخرسر که همه ی منازل به پایان رسید وکیسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بین افراد تقسیم می کنند البته اگر چند جوان زیرک آن را نربایند ودیگران را قال نگذارندکه اگر هم این کار را انجام دهند از باب شوخی است ومی خواهند شادی ونشاط بیشتری به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادی کنند.اما نحوه ی انجام مراسم چنین است:یک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهایی شروع به نام بردن اسم صاحب خانه می کند و مثلا می گوید :حاجی غلامحسین رابلند کنید.همه افراد همصدا جواب می دهند :آمین وبازهمان فرد سردسته ادامه می دهد:بارنگ سرخ .همه باز می گویند :آمین.با مشت پر.آمین واو ادامه می دهد: بازن وبچه .همه می گویند:آمین .بااشتر کجاوه .آمین.برسانید به حج وکربلا .همه می گویند : آمین.چون به پایان دعای اولیه رسیدند همه ی افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذیل ذیل میکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سیصد سوار چوب برداشته که یا روزه بدار -روزه میدارم لاغر میشوم -گر نمی دارم کافر می شوم حق یامحمدمحمد یا علی حق یامحمد -حسین بن علی حق یامحمد .2-آندم که سر حسین ره بر نیزه زدندحق یامحمد مرغان هوا به چهارطرف خیمه زدند حق یامحمد .مرغان هوا وماهیان در یاحق یامحمد از بهر حسین چوسنگ برسینه زدند حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد .حسین بن علی حق یا محمد .3-
سرسنگ آجین سنگ افتیده هل علی میرزا به جنگ افتیده حق یامحمد .هل علی میرزا کو لشکر توحق یامحمد.کفتران خیمه زده بر سر تو حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد حسین بن علی حق یامحمد .
4-این سرا از کیست روبر باده حق یامحمد یک پسر دارند نودوماده حق یامحمد .این سرا از کیست روبر روزه حق یامحمد .یک دختردارند او گلدوزه حق یامحمد محمد یا علی حق یا محمد حسین بن علی حق یامحمد.
5این سرا از کیست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .این سرا از کیست دهلونه دراز ما طمع داریم بشقاب پیاز حق یامحمد. محمد یا علی حق یامحمد.حسین بن علی حق یامحمد .6-این سرااز کیست خش خش میایه(می آید) .طبق نقره وکشمش مییایه (می آید) .این سرا از کیست حوضی کنده اند دشمنان اینار(اینهارا) بوج کنده اند
حق یا محمد محمد یا علی حق یا محمد .حسین بن علی حق یا محمد .در این جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پایان می رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روی سینی آماده کرده وبه انبار دارگروه یا سر دسته ی گروه تقدیم وهدیه می کند وگروه روانه ی منزل بعدی میگرددتا همین مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهدیه شان را بگیرند ودرآخر سرهم بین افراد عادلانه تقسیم کنند وشب به پایان رسد.البته گاهی بعضی افراد ازباب شوخی وسرگرمی در آخرکار کیسه حاوی مواد خوراکی را درمی ربایندوفرار می کنند ودقایقی دیگران دنبال آنها می گردند تاربایندگان را پیدا کنند ووقتی آنها را پیدا کردند موادرا با خنده وشادی ونشاط بیشتری بین افراد تقسیم می شود ومراسم بپایان میرسد وهمگی به خانه هایشان با شور وشادی وشعف باز می گردند تابرای سحری دیگر آماده شوند .این شرح مختصر مراسم نیمه رمضانی بود در روستای کوچ نهارجان بیرجند .محمد حسن اسایش..
-در روستاي کوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)که درواقع يک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است که براي مخاطبان وکاربران جهان بيان ميگرددويکي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحرکه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند که حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صداي خروس ازروي مکان ستاره هاي آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مکان ستاره ي ديگري که به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند که حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته که باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفرکه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويک نفرهم که همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر کدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راکه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي کرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري که مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همي طلبم کرمي از علي ولي الله ياالله(کلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تکرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم بردين محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علي ولي اللهم يا الله 3-يارب برسالت رسول ثقلين يارب به غزاکننده ي بدروحنين عصيان مرا دونيمه کندرعرصات نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين ياالله 4-يارب به محمدکه علي ياور ماست ختم همه انبيا پيغمبرماست ازگرمي آفتاب محشر غم نيست تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراين بيابان نجف سيرآب مرازحوض کوثر گردان يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بي منت خلق ياعلي الاعلي ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي گمراه منم برنده ي راه تويي هر مورچه اي که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علي بن ابيطالب را کزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي که گم کندصاحب را - يا الله 9-يارب زکرم دري برويم بگشا راهي که دراو نجات باشد بنما مستغنيم از هردو جهان کن بکرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما- يا الله 10-يارب مکن ازلطف پريشان مارا هرچندکه هست جرم وعصيان مارا ذات تو غني بوده وما محتاجيم محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11-بازا بازا هرآنچه هستي بازآ گرکافروگبر وبت پرستي باز آ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد باراگرتوبه شکستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب يک نام زاسماء توعلام غيوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسکينم پست يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست اندر کرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست در پيش عنايت تو يک برگ گياست هرچند گناه ماست کشتي کشتي غم نيست که رحمت تو دريا درياست. ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل آن شير خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسي به فرياد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *- اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم کاربران خواهم نمود.منتظر باشيد.محمد(بنده شرمنده حق) --------
---16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است
مگذارکه در عشق تو رسوا گردم اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - ياالله
17-يارب سبب حيات حيوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ي طفلان نبات از سينه ي ابر ، شير باران بفرست. يا الله
18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست
کار من بيچاره ، گره در گرهست رحمي بکن وگره گشاي بفرست. ياالله
19-راه تو به هرروش که پويند خوش است وصل توبه هر جهت که جويند خوش است
روي تو به هر ديده که بينند نکوست نام تو به هرزبان گويند خوش است. يا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است
اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. ياالله
21-من بي تو دمي قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمويي يک شکر تواز هزار نتوانم کرد. يا الله
22- شب خيز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دري بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. ياالله
23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر يعني به دوشمع دودمان حيدر
برحال من از عين عنايت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نيفتم زنظر. 24-يارب زکرم بر من درويش نگر در من ، منگر در کرم خويش نگر
هرچند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-
25-يارب در دل به غير خود جامگذار در ديدهي من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمي آيد کار رحمي رحمي مرا به من وامگذار. ياالله
26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير
هربي سروپا چو دسگيري دارد من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله
27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز پيوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نياز محروم زدرگاه تو کي گردد باز. يا الله
28-در هر سحري با تو هميگويم راز بر درگه تو همي کنم عرض نياز
بي منت بندگانت اي بنده نواز کارمن بيچاره ي سرگشته بساز. ياالله
29- الله به فرياد من بيکس رس فضل وکرمت يار من بيکس بس
هرکس به کسي وحضرتي مي نازد جز حضرت تو ندارد اين بيکس کس. ياالله
30-اي جمله ي بيکسان عالم را کس يک جو کرمت تمام عالم را بس
من بيکسم وتو بيکسان راياري يارب تو به فرياد من بيکس رس .يا الله
31-اي واقف اسرارضمير همه کس در حالت عجز، دستگير همه کس
يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير اي توبه ده وعذرپذير همه کس. يا الله
32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش ازشرم گنه فکنده ام سر در پيش
آوازآيدکه سهل باشد درويش تو در خور خود کني ومادر خور خويش. ياالله
33- يارب من اگر گناه بي حد کردم دانم به يقين که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضايتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. يا الله
ادامه دارد.بزودي ادامه ي مطلب تقديم خواهد شد-------34-يارب تو چنان کن که پريشان نشوم محتاج برادران وخويشان نشوم
بي منت خلق خود مرا روزي ده تا از درتو بر در ايشان نشوم. يا الله
35-يارب زقناعتم توانگر گردان وز نور يقين دلم منور گردان
روزي من سوخته ي سرگردان بي منت مخلوق ميسر گردان. ياالله
36-يارب ز دو کون بي نيازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوي توست بازم گردان. يا الله
37-يارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقايق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم ديوانه ي خود کن وخلاصم گردان . يا الله
38-برگوش دلم زغيب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
يارب که به دوستي مردان رهت اين گمشده ي مرا به من باز رسان. يا الله
39-يارب تو مرا ،به يار دمساز رسان آوازه ي دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگينم اورا به من ومرا به اوباز رسان. يا الله
40-اي خالق ذوالجلال واي بارخداي تا چند روم در بدر وجاي به جاي
يا خانه ي اميد مرا ،در بربند يا قفل مهمات مرا در بگشاي. يا الله
41-يارب نظري برمن سر گردان کن لطفي به من دل شده ي حيران کن
با من مکن آنچه من سزاي آنم آنچ ازکرم ولطف توزيبد آن کن. ياالله
42-يارب يارب کريمي وغفاري! رحمان ورحيم وراحم وستاري
خواهم که به رحمت خداوندي خويش اين بنده ي شرمنده فرو نگذاري. يا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقديم کاربران عزيز شد هر شب سحرگاهان ياهنگام سحر تعدادي ازاين ابيات توسط شوخوانان يامناجات خوانان در پشت بام مسجد وياچندبام بلند روستا خوانده ميشد وسينه به سينه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان ياد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدياد مي دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بيدار کردن مردم خوانده شود وهيچ کس هم نمي دانست که اين اشعاراز چه کسي است وميگفتند ازقديم بزرگان آن را ميخوانده اند وديگران وجوانان آن را از قديمي تر ها ياد ميگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زياد وجسجوي فراوان تعدادي از اين ابيات را در رباعيات ابوسعيد ابي الخيريافتم وتعداد کمتري راهم در ميان رباعيات خواجه عبدالله انصاري مشاهده کردم.با آرزوي سعادت براي همه ي روزه داران.محمد بنده خداي تعالي...-----مراسم نيمه رمضاني در روستاي کوچ نهارجان بيرجند--------------
يکي از مراسم زيبايي که درماه رمضان درروستاي کوچ نهارجان وبسيار ي از روستاهاي ديگر شهرستان بيرجند انجام مي گيرد .مراسم نيمه رمضاني است به شرح ذيل انجام ميگيردوحال وهوايي دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتي افرا د سي تا چهل ساله هم در آن شرکت ميکنند .وبه شرح زيراست .ابتدا درشب ميلاد امام حسن مجتبي که نيمه ماه رمضان است ساعتي که از غروب مي گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در ميدان روستا جمع ميشوند وچند صلوات ميفرستند تا ديگر جوانان هم به آنهابپيوندندووقتي جمعيت زياد شد ازيک سمت ده ويا از بالاي روستا شروع مي کنند ودر در ب هر منزل اشعاري را ميخوانند ودر پايان صاحب خانه مواد خوراکي مثل گردو يا بادام يا شکلات يا نخود وکشمش ويا مواد خوراکي ديگر واگراين مواددر خانه نبود مبلغي پول به جوانان هديه مي دهند ودر آخرسر که همه ي منازل به پايان رسيد وکيسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بين افراد تقسيم مي کنند البته اگر چند جوان زيرک آن را نربايند وديگران را قال نگذارندکه اگر هم اين کار را انجام دهند از باب شوخي است ومي خواهند شادي ونشاط بيشتري به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادي کنند.اما نحوه ي انجام مراسم چنين است:يک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهايي شروع به نام بردن اسم صاحب خانه مي کند و مثلا مي گويد :حاجي غلامحسين رابلند کنيد.همه افراد همصدا جواب مي دهند :آمين وبازهمان فرد سردسته ادامه مي دهد:بارنگ سرخ .همه باز مي گويند :آمين.با مشت پر.آمين واو ادامه مي دهد: بازن وبچه .همه مي گويند:آمين .بااشتر کجاوه .آمين.برسانيد به حج وکربلا .همه مي گويند : آمين.چون به پايان دعاي اوليه رسيدند همه ي افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذيل ذيل ميکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سيصد سوار چوب برداشته که يا روزه بدار -روزه ميدارم لاغر ميشوم -گر نمي دارم کافر مي شوم حق يامحمدمحمد يا علي حق يامحمد -حسين بن علي حق يامحمد .2-آندم که سر حسين ره بر نيزه زدندحق يامحمد مرغان هوا به چهارطرف خيمه زدند حق يامحمد .مرغان هوا وماهيان در ياحق يامحمد از بهر حسين چوسنگ برسينه زدند حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد .حسين بن علي حق يا محمد .3-
سرسنگ آجين سنگ افتيده هل علي ميرزا به جنگ افتيده حق يامحمد .هل علي ميرزا کو لشکر توحق يامحمد.کفتران خيمه زده بر سر تو حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد حسين بن علي حق يامحمد .
4-اين سرا از کيست روبر باده حق يامحمد يک پسر دارند نودوماده حق يامحمد .اين سرا از کيست روبر روزه حق يامحمد .يک دختردارند او گلدوزه حق يامحمد محمد يا علي حق يا محمد حسين بن علي حق يامحمد.
5اين سرا از کيست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .اين سرا از کيست دهلونه دراز ما طمع داريم بشقاب پياز حق يامحمد. محمد يا علي حق يامحمد.حسين بن علي حق يامحمد .6-اين سرااز کيست خش خش ميايه(مي آيد) .طبق نقره وکشمش مييايه (مي آيد) .اين سرا از کيست حوضي کنده اند دشمنان اينار(اينهارا) بوج کنده اند
حق يا محمد محمد يا علي حق يا محمد .حسين بن علي حق يا محمد .در اين جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پايان مي رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روي سيني آماده کرده وبه انبار دارگروه يا سر دسته ي گروه تقديم وهديه مي کند وگروه روانه ي منزل بعدي ميگرددتا همين مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهديه شان را بگيرند ودرآخر سرهم بين افراد عادلانه تقسيم کنند وشب به پايان رسد.البته گاهي بعضي افراد ازباب شوخي وسرگرمي در آخرکار کيسه حاوي مواد خوراکي را درمي ربايندوفرار مي کنند ودقايقي ديگران دنبال آنها مي گردند تاربايندگان را پيدا کنند ووقتي آنها را پيدا کردند موادرا با خنده وشادي ونشاط بيشتري بين افراد تقسيم مي شود ومراسم بپايان ميرسد وهمگي به خانه هايشان با شور وشادي وشعف باز مي گردند تابراي سحري ديگر آماده شوند .اين شرح مختصر مراسم نيمه رمضاني بود در روستاي کوچ نهارجان بيرجند .محمد حسن اسايش..--
-در روستاي کوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)که درواقع يک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است که براي مخاطبان وکاربران جهان بيان ميگرددويکي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحرکه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند که حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صداي خروس ازروي مکان ستاره هاي آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مکان ستاره ي ديگري که به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند که حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته که باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفرکه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويک نفرهم که همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر کدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راکه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي کرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري که مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همي طلبم کرمي از علي ولي الله ياالله(کلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تکرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم بردين محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علي ولي اللهم يا الله 3-يارب برسالت رسول ثقلين يارب به غزاکننده ي بدروحنين عصيان مرا دونيمه کندرعرصات نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين ياالله 4-يارب به محمدکه علي ياور ماست ختم همه انبيا پيغمبرماست ازگرمي آفتاب محشر غم نيست تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراين بيابان نجف سيرآب مرازحوض کوثر گردان يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بي منت خلق ياعلي الاعلي ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي گمراه منم برنده ي راه تويي هر مورچه اي که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علي بن ابيطالب را کزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي که گم کندصاحب را - يا الله 9-يارب زکرم دري برويم بگشا راهي که دراو نجات باشد بنما مستغنيم از هردو جهان کن بکرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما- يا الله 10-يارب مکن ازلطف پريشان مارا هرچندکه هست جرم وعصيان مارا ذات تو غني بوده وما محتاجيم محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11-بازا بازا هرآنچه هستي بازآ گرکافروگبر وبت پرستي باز آ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد باراگرتوبه شکستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب يک نام زاسماء توعلام غيوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسکينم پست يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست اندر کرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست در پيش عنايت تو يک برگ گياست هرچند گناه ماست کشتي کشتي غم نيست که رحمت تو دريا درياست. ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل آن شير خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسي به فرياد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *- اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم کاربران خواهم نمود.منتظر باشيد.محمد(بنده شرمنده حق) --------
---16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است
مگذارکه در عشق تو رسوا گردم اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - ياالله
17-يارب سبب حيات حيوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ي طفلان نبات از سينه ي ابر ، شير باران بفرست. يا الله
18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست
کار من بيچاره ، گره در گرهست رحمي بکن وگره گشاي بفرست. ياالله
19-راه تو به هرروش که پويند خوش است وصل توبه هر جهت که جويند خوش است
روي تو به هر ديده که بينند نکوست نام تو به هرزبان گويند خوش است. يا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است
اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. ياالله
21-من بي تو دمي قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمويي يک شکر تواز هزار نتوانم کرد. يا الله
22- شب خيز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دري بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. ياالله
23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر يعني به دوشمع دودمان حيدر
برحال من از عين عنايت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نيفتم زنظر. 24-يارب زکرم بر من درويش نگر در من ، منگر در کرم خويش نگر
هرچند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-
25-يارب در دل به غير خود جامگذار در ديدهي من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمي آيد کار رحمي رحمي مرا به من وامگذار. ياالله
26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير
هربي سروپا چو دسگيري دارد من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله
27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز پيوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نياز محروم زدرگاه تو کي گردد باز. يا الله
28-در هر سحري با تو هميگويم راز بر درگه تو همي کنم عرض نياز
بي منت بندگانت اي بنده نواز کارمن بيچاره ي سرگشته بساز. ياالله
29- الله به فرياد من بيکس رس فضل وکرمت يار من بيکس بس
هرکس به کسي وحضرتي مي نازد جز حضرت تو ندارد اين بيکس کس. ياالله
30-اي جمله ي بيکسان عالم را کس يک جو کرمت تمام عالم را بس
من بيکسم وتو بيکسان راياري يارب تو به فرياد من بيکس رس .يا الله
31-اي واقف اسرارضمير همه کس در حالت عجز، دستگير همه کس
يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير اي توبه ده وعذرپذير همه کس. يا الله
32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش ازشرم گنه فکنده ام سر در پيش
آوازآيدکه سهل باشد درويش تو در خور خود کني ومادر خور خويش. ياالله
33- يارب من اگر گناه بي حد کردم دانم به يقين که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضايتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. يا الله
ادامه دارد.بزودي ادامه ي مطلب تقديم خواهد شد-------34-يارب تو چنان کن که پريشان نشوم محتاج برادران وخويشان نشوم
بي منت خلق خود مرا روزي ده تا از درتو بر در ايشان نشوم. يا الله
35-يارب زقناعتم توانگر گردان وز نور يقين دلم منور گردان
روزي من سوخته ي سرگردان بي منت مخلوق ميسر گردان. ياالله
36-يارب ز دو کون بي نيازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوي توست بازم گردان. يا الله
37-يارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقايق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم ديوانه ي خود کن وخلاصم گردان . يا الله
38-برگوش دلم زغيب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
يارب که به دوستي مردان رهت اين گمشده ي مرا به من باز رسان. يا الله
39-يارب تو مرا ،به يار دمساز رسان آوازه ي دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگينم اورا به من ومرا به اوباز رسان. يا الله
40-اي خالق ذوالجلال واي بارخداي تا چند روم در بدر وجاي به جاي
يا خانه ي اميد مرا ،در بربند يا قفل مهمات مرا در بگشاي. يا الله
41-يارب نظري برمن سر گردان کن لطفي به من دل شده ي حيران کن
با من مکن آنچه من سزاي آنم آنچ ازکرم ولطف توزيبد آن کن. ياالله
42-يارب يارب کريمي وغفاري! رحمان ورحيم وراحم وستاري
خواهم که به رحمت خداوندي خويش اين بنده ي شرمنده فرو نگذاري. يا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقديم کاربران عزيز شد هر شب سحرگاهان ياهنگام سحر تعدادي ازاين ابيات توسط شوخوانان يامناجات خوانان در پشت بام مسجد وياچندبام بلند روستا خوانده ميشد وسينه به سينه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان ياد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدياد مي دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بيدار کردن مردم خوانده شود وهيچ کس هم نمي دانست که اين اشعاراز چه کسي است وميگفتند ازقديم بزرگان آن را ميخوانده اند وديگران وجوانان آن را از قديمي تر ها ياد ميگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زياد وجسجوي فراوان تعدادي از اين ابيات را در رباعيات ابوسعيد ابي الخيريافتم وتعداد کمتري راهم در ميان رباعيات خواجه عبدالله انصاري مشاهده کردم.با آرزوي سعادت براي همه ي روزه داران.محمد بنده خداي تعالي...-----مراسم نيمه رمضاني در روستاي کوچ نهارجان بيرجند--------------
يکي از مراسم زيبايي که درماه رمضان درروستاي کوچ نهارجان وبسيار ي از روستاهاي ديگر شهرستان بيرجند انجام مي گيرد .مراسم نيمه رمضاني است به شرح ذيل انجام ميگيردوحال وهوايي دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتي افرا د سي تا چهل ساله هم در آن شرکت ميکنند .وبه شرح زيراست .ابتدا درشب ميلاد امام حسن مجتبي که نيمه ماه رمضان است ساعتي که از غروب مي گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در ميدان روستا جمع ميشوند وچند صلوات ميفرستند تا ديگر جوانان هم به آنهابپيوندندووقتي جمعيت زياد شد ازيک سمت ده ويا از بالاي روستا شروع مي کنند ودر در ب هر منزل اشعاري را ميخوانند ودر پايان صاحب خانه مواد خوراکي مثل گردو يا بادام يا شکلات يا نخود وکشمش ويا مواد خوراکي ديگر واگراين مواددر خانه نبود مبلغي پول به جوانان هديه مي دهند ودر آخرسر که همه ي منازل به پايان رسيد وکيسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بين افراد تقسيم مي کنند البته اگر چند جوان زيرک آن را نربايند وديگران را قال نگذارندکه اگر هم اين کار را انجام دهند از باب شوخي است ومي خواهند شادي ونشاط بيشتري به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادي کنند.اما نحوه ي انجام مراسم چنين است:يک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهايي شروع به نام بردن اسم صاحب خانه مي کند و مثلا مي گويد :حاجي غلامحسين رابلند کنيد.همه افراد همصدا جواب مي دهند :آمين وبازهمان فرد سردسته ادامه مي دهد:بارنگ سرخ .همه باز مي گويند :آمين.با مشت پر.آمين واو ادامه مي دهد: بازن وبچه .همه مي گويند:آمين .بااشتر کجاوه .آمين.برسانيد به حج وکربلا .همه مي گويند : آمين.چون به پايان دعاي اوليه رسيدند همه ي افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذيل ذيل ميکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سيصد سوار چوب برداشته که يا روزه بدار -روزه ميدارم لاغر ميشوم -گر نمي دارم کافر مي شوم حق يامحمدمحمد يا علي حق يامحمد -حسين بن علي حق يامحمد .2-آندم که سر حسين ره بر نيزه زدندحق يامحمد مرغان هوا به چهارطرف خيمه زدند حق يامحمد .مرغان هوا وماهيان در ياحق يامحمد از بهر حسين چوسنگ برسينه زدند حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد .حسين بن علي حق يا محمد .3-
سرسنگ آجين سنگ افتيده هل علي ميرزا به جنگ افتيده حق يامحمد .هل علي ميرزا کو لشکر توحق يامحمد.کفتران خيمه زده بر سر تو حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد حسين بن علي حق يامحمد .
4-اين سرا از کيست روبر باده حق يامحمد يک پسر دارند نودوماده حق يامحمد .اين سرا از کيست روبر روزه حق يامحمد .يک دختردارند او گلدوزه حق يامحمد محمد يا علي حق يا محمد حسين بن علي حق يامحمد.
5اين سرا از کيست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .اين سرا از کيست دهلونه دراز ما طمع داريم بشقاب پياز حق يامحمد. محمد يا علي حق يامحمد.حسين بن علي حق يامحمد .6-اين سرااز کيست خش خش ميايه(مي آيد) .طبق نقره وکشمش مييايه (مي آيد) .اين سرا از کيست حوضي کنده اند دشمنان اينار(اينهارا) بوج کنده اند
حق يا محمد محمد يا علي حق يا محمد .حسين بن علي حق يا محمد .در اين جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پايان مي رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روي سيني آماده کرده وبه انبار دارگروه يا سر دسته ي گروه تقديم وهديه مي کند وگروه روانه ي منزل بعدي ميگرددتا همين مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهديه شان را بگيرند ودرآخر سرهم بين افراد عادلانه تقسيم کنند وشب به پايان رسد.البته گاهي بعضي افراد ازباب شوخي وسرگرمي در آخرکار کيسه حاوي مواد خوراکي را درمي ربايندوفرار مي کنند ودقايقي ديگران دنبال آنها مي گردند تاربايندگان را پيدا کنند ووقتي آنها را پيدا کردند موادرا با خنده وشادي ونشاط بيشتري بين افراد تقسيم مي شود ومراسم بپايان ميرسد وهمگي به خانه هايشان با شور وشادي وشعف باز مي گردند تابراي سحري ديگر آماده شوند .اين شرح مختصر مراسم نيمه رمضاني بود در روستاي کوچ نهارجان بيرجند .محمد حسن اسايش..--
-در روستاي کوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)که درواقع يک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است که براي مخاطبان وکاربران جهان بيان ميگرددويکي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحرکه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند که حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صداي خروس ازروي مکان ستاره هاي آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مکان ستاره ي ديگري که به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند که حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته که باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفرکه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويک نفرهم که همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر کدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راکه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي کرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري که مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همي طلبم کرمي از علي ولي الله ياالله(کلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تکرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم بردين محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علي ولي اللهم يا الله 3-يارب برسالت رسول ثقلين يارب به غزاکننده ي بدروحنين عصيان مرا دونيمه کندرعرصات نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين ياالله 4-يارب به محمدکه علي ياور ماست ختم همه انبيا پيغمبرماست ازگرمي آفتاب محشر غم نيست تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراين بيابان نجف سيرآب مرازحوض کوثر گردان يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بي منت خلق ياعلي الاعلي ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي گمراه منم برنده ي راه تويي هر مورچه اي که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علي بن ابيطالب را کزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي که گم کندصاحب را - يا الله 9-يارب زکرم دري برويم بگشا راهي که دراو نجات باشد بنما مستغنيم از هردو جهان کن بکرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما- يا الله 10-يارب مکن ازلطف پريشان مارا هرچندکه هست جرم وعصيان مارا ذات تو غني بوده وما محتاجيم محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11-بازا بازا هرآنچه هستي بازآ گرکافروگبر وبت پرستي باز آ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد باراگرتوبه شکستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب يک نام زاسماء توعلام غيوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسکينم پست يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست اندر کرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست در پيش عنايت تو يک برگ گياست هرچند گناه ماست کشتي کشتي غم نيست که رحمت تو دريا درياست. ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل آن شير خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسي به فرياد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *- اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم کاربران خواهم نمود.منتظر باشيد.محمد(بنده شرمنده حق) --------
---16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است
مگذارکه در عشق تو رسوا گردم اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - ياالله
17-يارب سبب حيات حيوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ي طفلان نبات از سينه ي ابر ، شير باران بفرست. يا الله
18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست
کار من بيچاره ، گره در گرهست رحمي بکن وگره گشاي بفرست. ياالله
19-راه تو به هرروش که پويند خوش است وصل توبه هر جهت که جويند خوش است
روي تو به هر ديده که بينند نکوست نام تو به هرزبان گويند خوش است. يا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است
اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. ياالله
21-من بي تو دمي قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمويي يک شکر تواز هزار نتوانم کرد. يا الله
22- شب خيز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دري بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. ياالله
23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر يعني به دوشمع دودمان حيدر
برحال من از عين عنايت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نيفتم زنظر. 24-يارب زکرم بر من درويش نگر در من ، منگر در کرم خويش نگر
هرچند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-
25-يارب در دل به غير خود جامگذار در ديدهي من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمي آيد کار رحمي رحمي مرا به من وامگذار. ياالله
26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير
هربي سروپا چو دسگيري دارد من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله
27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز پيوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نياز محروم زدرگاه تو کي گردد باز. يا الله
28-در هر سحري با تو هميگويم راز بر درگه تو همي کنم عرض نياز
بي منت بندگانت اي بنده نواز کارمن بيچاره ي سرگشته بساز. ياالله
29- الله به فرياد من بيکس رس فضل وکرمت يار من بيکس بس
هرکس به کسي وحضرتي مي نازد جز حضرت تو ندارد اين بيکس کس. ياالله
30-اي جمله ي بيکسان عالم را کس يک جو کرمت تمام عالم را بس
من بيکسم وتو بيکسان راياري يارب تو به فرياد من بيکس رس .يا الله
31-اي واقف اسرارضمير همه کس در حالت عجز، دستگير همه کس
يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير اي توبه ده وعذرپذير همه کس. يا الله
32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش ازشرم گنه فکنده ام سر در پيش
آوازآيدکه سهل باشد درويش تو در خور خود کني ومادر خور خويش. ياالله
33- يارب من اگر گناه بي حد کردم دانم به يقين که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضايتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. يا الله
ادامه دارد.بزودي ادامه ي مطلب تقديم خواهد شد-------34-يارب تو چنان کن که پريشان نشوم محتاج برادران وخويشان نشوم
بي منت خلق خود مرا روزي ده تا از درتو بر در ايشان نشوم. يا الله
35-يارب زقناعتم توانگر گردان وز نور يقين دلم منور گردان
روزي من سوخته ي سرگردان بي منت مخلوق ميسر گردان. ياالله
36-يارب ز دو کون بي نيازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوي توست بازم گردان. يا الله
37-يارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقايق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم ديوانه ي خود کن وخلاصم گردان . يا الله
38-برگوش دلم زغيب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
يارب که به دوستي مردان رهت اين گمشده ي مرا به من باز رسان. يا الله
39-يارب تو مرا ،به يار دمساز رسان آوازه ي دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگينم اورا به من ومرا به اوباز رسان. يا الله
40-اي خالق ذوالجلال واي بارخداي تا چند روم در بدر وجاي به جاي
يا خانه ي اميد مرا ،در بربند يا قفل مهمات مرا در بگشاي. يا الله
41-يارب نظري برمن سر گردان کن لطفي به من دل شده ي حيران کن
با من مکن آنچه من سزاي آنم آنچ ازکرم ولطف توزيبد آن کن. ياالله
42-يارب يارب کريمي وغفاري! رحمان ورحيم وراحم وستاري
خواهم که به رحمت خداوندي خويش اين بنده ي شرمنده فرو نگذاري. يا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقديم کاربران عزيز شد هر شب سحرگاهان ياهنگام سحر تعدادي ازاين ابيات توسط شوخوانان يامناجات خوانان در پشت بام مسجد وياچندبام بلند روستا خوانده ميشد وسينه به سينه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان ياد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدياد مي دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بيدار کردن مردم خوانده شود وهيچ کس هم نمي دانست که اين اشعاراز چه کسي است وميگفتند ازقديم بزرگان آن را ميخوانده اند وديگران وجوانان آن را از قديمي تر ها ياد ميگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زياد وجسجوي فراوان تعدادي از اين ابيات را در رباعيات ابوسعيد ابي الخيريافتم وتعداد کمتري راهم در ميان رباعيات خواجه عبدالله انصاري مشاهده کردم.با آرزوي سعادت براي همه ي روزه داران.محمد بنده خداي تعالي...-----مراسم نيمه رمضاني در روستاي کوچ نهارجان بيرجند--------------
يکي از مراسم زيبايي که درماه رمضان درروستاي کوچ نهارجان وبسيار ي از روستاهاي ديگر شهرستان بيرجند انجام مي گيرد .مراسم نيمه رمضاني است به شرح ذيل انجام ميگيردوحال وهوايي دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتي افرا د سي تا چهل ساله هم در آن شرکت ميکنند .وبه شرح زيراست .ابتدا درشب ميلاد امام حسن مجتبي که نيمه ماه رمضان است ساعتي که از غروب مي گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در ميدان روستا جمع ميشوند وچند صلوات ميفرستند تا ديگر جوانان هم به آنهابپيوندندووقتي جمعيت زياد شد ازيک سمت ده ويا از بالاي روستا شروع مي کنند ودر در ب هر منزل اشعاري را ميخوانند ودر پايان صاحب خانه مواد خوراکي مثل گردو يا بادام يا شکلات يا نخود وکشمش ويا مواد خوراکي ديگر واگراين مواددر خانه نبود مبلغي پول به جوانان هديه مي دهند ودر آخرسر که همه ي منازل به پايان رسيد وکيسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بين افراد تقسيم مي کنند البته اگر چند جوان زيرک آن را نربايند وديگران را قال نگذارندکه اگر هم اين کار را انجام دهند از باب شوخي است ومي خواهند شادي ونشاط بيشتري به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادي کنند.اما نحوه ي انجام مراسم چنين است:يک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهايي شروع به نام بردن اسم صاحب خانه مي کند و مثلا مي گويد :حاجي غلامحسين رابلند کنيد.همه افراد همصدا جواب مي دهند :آمين وبازهمان فرد سردسته ادامه مي دهد:بارنگ سرخ .همه باز مي گويند :آمين.با مشت پر.آمين واو ادامه مي دهد: بازن وبچه .همه مي گويند:آمين .بااشتر کجاوه .آمين.برسانيد به حج وکربلا .همه مي گويند : آمين.چون به پايان دعاي اوليه رسيدند همه ي افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذيل ذيل ميکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سيصد سوار چوب برداشته که يا روزه بدار -روزه ميدارم لاغر ميشوم -گر نمي دارم کافر مي شوم حق يامحمدمحمد يا علي حق يامحمد -حسين بن علي حق يامحمد .2-آندم که سر حسين ره بر نيزه زدندحق يامحمد مرغان هوا به چهارطرف خيمه زدند حق يامحمد .مرغان هوا وماهيان در ياحق يامحمد از بهر حسين چوسنگ برسينه زدند حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد .حسين بن علي حق يا محمد .3-
سرسنگ آجين سنگ افتيده هل علي ميرزا به جنگ افتيده حق يامحمد .هل علي ميرزا کو لشکر توحق يامحمد.کفتران خيمه زده بر سر تو حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد حسين بن علي حق يامحمد .
4-اين سرا از کيست روبر باده حق يامحمد يک پسر دارند نودوماده حق يامحمد .اين سرا از کيست روبر روزه حق يامحمد .يک دختردارند او گلدوزه حق يامحمد محمد يا علي حق يا محمد حسين بن علي حق يامحمد.
5اين سرا از کيست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .اين سرا از کيست دهلونه دراز ما طمع داريم بشقاب پياز حق يامحمد. محمد يا علي حق يامحمد.حسين بن علي حق يامحمد .6-اين سرااز کيست خش خش ميايه(مي آيد) .طبق نقره وکشمش مييايه (مي آيد) .اين سرا از کيست حوضي کنده اند دشمنان اينار(اينهارا) بوج کنده اند
حق يا محمد محمد يا علي حق يا محمد .حسين بن علي حق يا محمد .در اين جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پايان مي رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روي سيني آماده کرده وبه انبار دارگروه يا سر دسته ي گروه تقديم وهديه مي کند وگروه روانه ي منزل بعدي ميگرددتا همين مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهديه شان را بگيرند ودرآخر سرهم بين افراد عادلانه تقسيم کنند وشب به پايان رسد.البته گاهي بعضي افراد ازباب شوخي وسرگرمي در آخرکار کيسه حاوي مواد خوراکي را درمي ربايندوفرار مي کنند ودقايقي ديگران دنبال آنها مي گردند تاربايندگان را پيدا کنند ووقتي آنها را پيدا کردند موادرا با خنده وشادي ونشاط بيشتري بين افراد تقسيم مي شود ومراسم بپايان ميرسد وهمگي به خانه هايشان با شور وشادي وشعف باز مي گردند تابراي سحري ديگر آماده شوند .اين شرح مختصر مراسم نيمه رمضاني بود در روستاي کوچ نهارجان بيرجند .محمد حسن اسايش..--
-در روستاي کوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)که درواقع يک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است که براي مخاطبان وکاربران جهان بيان ميگرددويکي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحرکه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند که حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صداي خروس ازروي مکان ستاره هاي آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مکان ستاره ي ديگري که به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند که حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته که باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفرکه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويک نفرهم که همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر کدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راکه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي کرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري که مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همي طلبم کرمي از علي ولي الله ياالله(کلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تکرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم بردين محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علي ولي اللهم يا الله 3-يارب برسالت رسول ثقلين يارب به غزاکننده ي بدروحنين عصيان مرا دونيمه کندرعرصات نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين ياالله 4-يارب به محمدکه علي ياور ماست ختم همه انبيا پيغمبرماست ازگرمي آفتاب محشر غم نيست تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراين بيابان نجف سيرآب مرازحوض کوثر گردان يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بي منت خلق ياعلي الاعلي ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي گمراه منم برنده ي راه تويي هر مورچه اي که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علي بن ابيطالب را کزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي که گم کندصاحب را - يا الله 9-يارب زکرم دري برويم بگشا راهي که دراو نجات باشد بنما مستغنيم از هردو جهان کن بکرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما- يا الله 10-يارب مکن ازلطف پريشان مارا هرچندکه هست جرم وعصيان مارا ذات تو غني بوده وما محتاجيم محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11-بازا بازا هرآنچه هستي بازآ گرکافروگبر وبت پرستي باز آ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد باراگرتوبه شکستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب يک نام زاسماء توعلام غيوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسکينم پست يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست اندر کرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست در پيش عنايت تو يک برگ گياست هرچند گناه ماست کشتي کشتي غم نيست که رحمت تو دريا درياست. ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل آن شير خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسي به فرياد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *- اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم کاربران خواهم نمود.منتظر باشيد.محمد(بنده شرمنده حق) --------
---16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است
مگذارکه در عشق تو رسوا گردم اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - ياالله
17-يارب سبب حيات حيوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ي طفلان نبات از سينه ي ابر ، شير باران بفرست. يا الله
18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست
کار من بيچاره ، گره در گرهست رحمي بکن وگره گشاي بفرست. ياالله
19-راه تو به هرروش که پويند خوش است وصل توبه هر جهت که جويند خوش است
روي تو به هر ديده که بينند نکوست نام تو به هرزبان گويند خوش است. يا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است
اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. ياالله
21-من بي تو دمي قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمويي يک شکر تواز هزار نتوانم کرد. يا الله
22- شب خيز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دري بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. ياالله
23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر يعني به دوشمع دودمان حيدر
برحال من از عين عنايت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نيفتم زنظر. 24-يارب زکرم بر من درويش نگر در من ، منگر در کرم خويش نگر
هرچند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-
25-يارب در دل به غير خود جامگذار در ديدهي من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمي آيد کار رحمي رحمي مرا به من وامگذار. ياالله
26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير
هربي سروپا چو دسگيري دارد من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله
27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز پيوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نياز محروم زدرگاه تو کي گردد باز. يا الله
28-در هر سحري با تو هميگويم راز بر درگه تو همي کنم عرض نياز
بي منت بندگانت اي بنده نواز کارمن بيچاره ي سرگشته بساز. ياالله
29- الله به فرياد من بيکس رس فضل وکرمت يار من بيکس بس
هرکس به کسي وحضرتي مي نازد جز حضرت تو ندارد اين بيکس کس. ياالله
30-اي جمله ي بيکسان عالم را کس يک جو کرمت تمام عالم را بس
من بيکسم وتو بيکسان راياري يارب تو به فرياد من بيکس رس .يا الله
31-اي واقف اسرارضمير همه کس در حالت عجز، دستگير همه کس
يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير اي توبه ده وعذرپذير همه کس. يا الله
32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش ازشرم گنه فکنده ام سر در پيش
آوازآيدکه سهل باشد درويش تو در خور خود کني ومادر خور خويش. ياالله
33- يارب من اگر گناه بي حد کردم دانم به يقين که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضايتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. يا الله
ادامه دارد.بزودي ادامه ي مطلب تقديم خواهد شد-------34-يارب تو چنان کن که پريشان نشوم محتاج برادران وخويشان نشوم
بي منت خلق خود مرا روزي ده تا از درتو بر در ايشان نشوم. يا الله
35-يارب زقناعتم توانگر گردان وز نور يقين دلم منور گردان
روزي من سوخته ي سرگردان بي منت مخلوق ميسر گردان. ياالله
36-يارب ز دو کون بي نيازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوي توست بازم گردان. يا الله
37-يارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقايق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم ديوانه ي خود کن وخلاصم گردان . يا الله
38-برگوش دلم زغيب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
يارب که به دوستي مردان رهت اين گمشده ي مرا به من باز رسان. يا الله
39-يارب تو مرا ،به يار دمساز رسان آوازه ي دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگينم اورا به من ومرا به اوباز رسان. يا الله
40-اي خالق ذوالجلال واي بارخداي تا چند روم در بدر وجاي به جاي
يا خانه ي اميد مرا ،در بربند يا قفل مهمات مرا در بگشاي. يا الله
41-يارب نظري برمن سر گردان کن لطفي به من دل شده ي حيران کن
با من مکن آنچه من سزاي آنم آنچ ازکرم ولطف توزيبد آن کن. ياالله
42-يارب يارب کريمي وغفاري! رحمان ورحيم وراحم وستاري
خواهم که به رحمت خداوندي خويش اين بنده ي شرمنده فرو نگذاري. يا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقديم کاربران عزيز شد هر شب سحرگاهان ياهنگام سحر تعدادي ازاين ابيات توسط شوخوانان يامناجات خوانان در پشت بام مسجد وياچندبام بلند روستا خوانده ميشد وسينه به سينه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان ياد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدياد مي دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بيدار کردن مردم خوانده شود وهيچ کس هم نمي دانست که اين اشعاراز چه کسي است وميگفتند ازقديم بزرگان آن را ميخوانده اند وديگران وجوانان آن را از قديمي تر ها ياد ميگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زياد وجسجوي فراوان تعدادي از اين ابيات را در رباعيات ابوسعيد ابي الخيريافتم وتعداد کمتري راهم در ميان رباعيات خواجه عبدالله انصاري مشاهده کردم.با آرزوي سعادت براي همه ي روزه داران.محمد بنده خداي تعالي...-----مراسم نيمه رمضاني در روستاي کوچ نهارجان بيرجند--------------
يکي از مراسم زيبايي که درماه رمضان درروستاي کوچ نهارجان وبسيار ي از روستاهاي ديگر شهرستان بيرجند انجام مي گيرد .مراسم نيمه رمضاني است به شرح ذيل انجام ميگيردوحال وهوايي دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتي افرا د سي تا چهل ساله هم در آن شرکت ميکنند .وبه شرح زيراست .ابتدا درشب ميلاد امام حسن مجتبي که نيمه ماه رمضان است ساعتي که از غروب مي گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در ميدان روستا جمع ميشوند وچند صلوات ميفرستند تا ديگر جوانان هم به آنهابپيوندندووقتي جمعيت زياد شد ازيک سمت ده ويا از بالاي روستا شروع مي کنند ودر در ب هر منزل اشعاري را ميخوانند ودر پايان صاحب خانه مواد خوراکي مثل گردو يا بادام يا شکلات يا نخود وکشمش ويا مواد خوراکي ديگر واگراين مواددر خانه نبود مبلغي پول به جوانان هديه مي دهند ودر آخرسر که همه ي منازل به پايان رسيد وکيسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بين افراد تقسيم مي کنند البته اگر چند جوان زيرک آن را نربايند وديگران را قال نگذارندکه اگر هم اين کار را انجام دهند از باب شوخي است ومي خواهند شادي ونشاط بيشتري به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادي کنند.اما نحوه ي انجام مراسم چنين است:يک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهايي شروع به نام بردن اسم صاحب خانه مي کند و مثلا مي گويد :حاجي غلامحسين رابلند کنيد.همه افراد همصدا جواب مي دهند :آمين وبازهمان فرد سردسته ادامه مي دهد:بارنگ سرخ .همه باز مي گويند :آمين.با مشت پر.آمين واو ادامه مي دهد: بازن وبچه .همه مي گويند:آمين .بااشتر کجاوه .آمين.برسانيد به حج وکربلا .همه مي گويند : آمين.چون به پايان دعاي اوليه رسيدند همه ي افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذيل ذيل ميکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سيصد سوار چوب برداشته که يا روزه بدار -روزه ميدارم لاغر ميشوم -گر نمي دارم کافر مي شوم حق يامحمدمحمد يا علي حق يامحمد -حسين بن علي حق يامحمد .2-آندم که سر حسين ره بر نيزه زدندحق يامحمد مرغان هوا به چهارطرف خيمه زدند حق يامحمد .مرغان هوا وماهيان در ياحق يامحمد از بهر حسين چوسنگ برسينه زدند حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد .حسين بن علي حق يا محمد .3-
سرسنگ آجين سنگ افتيده هل علي ميرزا به جنگ افتيده حق يامحمد .هل علي ميرزا کو لشکر توحق يامحمد.کفتران خيمه زده بر سر تو حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد حسين بن علي حق يامحمد .
4-اين سرا از کيست روبر باده حق يامحمد يک پسر دارند نودوماده حق يامحمد .اين سرا از کيست روبر روزه حق يامحمد .يک دختردارند او گلدوزه حق يامحمد محمد يا علي حق يا محمد حسين بن علي حق يامحمد.
5اين سرا از کيست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .اين سرا از کيست دهلونه دراز ما طمع داريم بشقاب پياز حق يامحمد. محمد يا علي حق يامحمد.حسين بن علي حق يامحمد .6-اين سرااز کيست خش خش ميايه(مي آيد) .طبق نقره وکشمش مييايه (مي آيد) .اين سرا از کيست حوضي کنده اند دشمنان اينار(اينهارا) بوج کنده اند
حق يا محمد محمد يا علي حق يا محمد .حسين بن علي حق يا محمد .در اين جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پايان مي رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روي سيني آماده کرده وبه انبار دارگروه يا سر دسته ي گروه تقديم وهديه مي کند وگروه روانه ي منزل بعدي ميگرددتا همين مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهديه شان را بگيرند ودرآخر سرهم بين افراد عادلانه تقسيم کنند وشب به پايان رسد.البته گاهي بعضي افراد ازباب شوخي وسرگرمي در آخرکار کيسه حاوي مواد خوراکي را درمي ربايندوفرار مي کنند ودقايقي ديگران دنبال آنها مي گردند تاربايندگان را پيدا کنند ووقتي آنها را پيدا کردند موادرا با خنده وشادي ونشاط بيشتري بين افراد تقسيم مي شود ومراسم بپايان ميرسد وهمگي به خانه هايشان با شور وشادي وشعف باز مي گردند تابراي سحري ديگر آماده شوند .اين شرح مختصر مراسم نيمه رمضاني بود در روستاي کوچ نهارجان بيرجند .محمد حسن اسايش..--
در روستاي کوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)که درواقع يک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است که براي مخاطبان وکاربران جهان بيان ميگرددويکي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحرکه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند که حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صداي خروس ازروي مکان ستاره هاي آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مکان ستاره ي ديگري که به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند که حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته که باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفرکه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويک نفرهم که همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر کدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راکه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي کرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري که مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همي طلبم کرمي از علي ولي الله ياالله(کلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تکرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم بردين محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علي ولي اللهم يا الله 3-يارب برسالت رسول ثقلين يارب به غزاکننده ي بدروحنين عصيان مرا دونيمه کندرعرصات نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين ياالله 4-يارب به محمدکه علي ياور ماست ختم همه انبيا پيغمبرماست ازگرمي آفتاب محشر غم نيست تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراين بيابان نجف سيرآب مرازحوض کوثر گردان يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بي منت خلق ياعلي الاعلي ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي گمراه منم برنده ي راه تويي هر مورچه اي که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علي بن ابيطالب را کزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي که گم کندصاحب را - يا الله 9-يارب زکرم دري برويم بگشا راهي که دراو نجات باشد بنما مستغنيم از هردو جهان کن بکرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما- يا الله 10-يارب مکن ازلطف پريشان مارا هرچندکه هست جرم وعصيان مارا ذات تو غني بوده وما محتاجيم محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11-بازا بازا هرآنچه هستي بازآ گرکافروگبر وبت پرستي باز آ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد باراگرتوبه شکستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب يک نام زاسماء توعلام غيوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسکينم پست يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست اندر کرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست در پيش عنايت تو يک برگ گياست هرچند گناه ماست کشتي کشتي غم نيست که رحمت تو دريا درياست. ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل آن شير خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسي به فرياد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *- اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم کاربران خواهم نمود.منظر باشيد.محمد حسن آسايش------------16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است
مگذارکه در عشق تو رسوا گردم اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - ياالله
17-يارب سبب حيات حيوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ي طفلان نبات از سينه ي ابر ، شير باران بفرست. يا الله
18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست
کار من بيچاره ، گره در گرهست رحمي بکن وگره گشاي بفرست. ياالله
19-راه تو به هرروش که پويند خوش است وصل توبه هر جهت که جويند خوش است
روي تو به هر ديده که بينند نکوست نام تو به هرزبان گويند خوش است. يا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است
اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. ياالله
21-من بي تو دمي قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمويي يک شکر تواز هزار نتوانم کرد. يا الله
22- شب خيز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دري بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. ياالله
23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر يعني به دوشمع دودمان حيدر
برحال من از عين عنايت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نيفتم زنظر. يااللهيارب زکرم بر من درويش نگر در من ، منگر در کرم خويش نگر
هرچند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-
25-يارب در دل به غير خود جامگذار در ديدهي من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمي آيد کار رحمي رحمي مرا به من وامگذار. ياالله
26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير
هربي سروپا چو دسگيري دارد من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله
27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز پيوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نياز محروم زدرگاه تو کي گردد باز. يا الله
28-در هر سحري با تو هميگويم راز بر درگه تو همي کنم عرض نياز
بي منت بندگانت اي بنده نواز کارمن بيچاره ي سرگشته بساز. ياالله
29- الله به فرياد من بيکس رس فضل وکرمت يار من بيکس بس
هرکس به کسي وحضرتي مي نازد جز حضرت تو ندارد اين بيکس کس. ياالله
30-اي جمله ي بيکسان عالم را کس يک جو کرمت تمام عالم را بس
من بيکسم وتو بيکسان راياري يارب تو به فرياد من بيکس رس .يا الله
31-اي واقف اسرارضمير همه کس در حالت عجز، دستگير همه کس
يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير اي توبه ده وعذرپذير همه کس. يا الله
32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش ازشرم گنه فکنده ام سر در پيش
آوازآيدکه سهل باشد درويش تو در خور خود کني ومادر خور خويش. ياالله
33- يارب من اگر گناه بي حد کردم دانم به يقين که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضايتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. يا الله
مناجات سحريا شوخواني در روستاي کوچ نهارجان -قسمت سوم :---34-يارب تو چنان کن که پريشان نشوم محتاج برادران وخويشان نشوم
بي منت خلق خود مرا روزي ده تا از درتو بر در ايشان نشوم. يا الله
35-يارب زقناعتم توانگر گردان وز نور يقين دلم منور گردان
روزي من سوخته ي سرگردان بي منت مخلوق ميسر گردان. ياالله
36-يارب ز دو کون بي نيازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوي توست بازم گردان. يا الله
37-يارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقايق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم ديوانه ي خود کن وخلاصم گردان . يا الله
38-برگوش دلم زغيب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
يارب که به دوستي مردان رهت اين گمشده ي مرا به من باز رسان. يا الله
39-يارب تو مرا ،به يار دمساز رسان آوازه ي دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگينم اورا به من ومرا به اوباز رسان. يا الله
40-اي خالق ذوالجلال واي بارخداي تا چند روم در بدر وجاي به جاي
يا خانه ي اميد مرا ،در بربند يا قفل مهمات مرا در بگشاي. يا الله
41-يارب نظري برمن سر گردان کن لطفي به من دل شده ي حيران کن
با من مکن آنچه من سزاي آنم آنچ ازکرم ولطف توزيبد آن کن. ياالله
42-يارب يارب کريمي وغفاري! رحمان ورحيم وراحم وستاري
خواهم که به رحمت خداوندي خويش اين بنده ي شرمنده فرو نگذاري. يا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقديم کاربران عزيز شد هر شب سحرگاهان ياهنگام سحر تعدادي ازاين ابيات توسط شوخوانان يامناجات خوانان در پشت بام مسجد وياچندبام بلند روستا خوانده ميشد وسينه به سينه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان ياد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدياد مي دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بيدار کردن مردم خوانده شود وهيچ کس هم نمي دانست که اين اشعاراز چه کسي است وميگفتند ازقديم بزرگان آن را ميخوانده اند وديگران وجوانان آن را از قديمي تر ها ياد ميگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زياد وجسجوي فراوان تعدادي از اين ابيات را در رباعيات ابوسعيد ابي الخيريافتم وتعداد کمتري راهم در ميان رباعيات خواجه عبدالله انصاري مشاهده کردم.با آرزوي سعادت براي همه ي روزه داران.محمد حسن اسايش----
----باسمه تعالي -------
-----مراسم نيمه رمضاني در روستاي کوچ نهارجان بيرجند--------------
يکي از مراسم زيبايي که درماه رمضان درروستاي کوچ نهارجان وبسيار ي از روستاهاي ديگر شهرستان بيرجند انجام مي گيرد .مراسم نيمه رمضاني است به شرح ذيل انجام ميگيردوحال وهوايي دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتي افرا د سي تا چهل ساله هم در آن شرکت ميکنند .وبه شرح زيراست .ابتدا درشب ميلاد امام حسن مجتبي که نيمه ماه رمضان است ساعتي که از غروب مي گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در ميدان روستا جمع ميشوند وچند صلوات ميفرستند تا ديگر جوانان هم به آنهابپيوندندووقتي جمعيت زياد شد ازيک سمت ده ويا از بالاي روستا شروع مي کنند ودر در ب هر منزل اشعاري را ميخوانند ودر پايان صاحب خانه مواد خوراکي مثل گردو يا بادام يا شکلات يا نخود وکشمش ويا مواد خوراکي ديگر واگراين مواددر خانه نبود مبلغي پول به جوانان هديه مي دهند ودر آخرسر که همه ي منازل به پايان رسيد وکيسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بين افراد تقسيم مي کنند البته اگر چند جوان زيرک آن را نربايند وديگران را قال نگذارندکه اگر هم اين کار را انجام دهند از باب شوخي است ومي خواهند شادي ونشاط بيشتري به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادي کنند.اما نحوه ي انجام مراسم چنين است:يک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهايي شروع به نام بردن اسم صاحب خانه مي کند و مثلا مي گويد :حاجي غلامحسين رابلند کنيد.همه افراد همصدا جواب مي دهند :آمين وبازهمان فرد سردسته ادامه مي دهد:بارنگ سرخ .همه باز مي گويند :آمين.با مشت پر.آمين واو ادامه مي دهد: بازن وبچه .همه مي گويند:آمين .بااشتر کجاوه .آمين.برسانيد به حج وکربلا .همه مي گويند : آمين.چون به پايان دعاي اوليه رسيدند همه ي افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذيل ذيل ميکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سيصد سوار چوب برداشته که يا روزه بدار -روزه ميدارم لاغر ميشوم -گر نمي دارم کافر مي شوم حق يامحمدمحمد يا علي حق يامحمد -حسين بن علي حق يامحمد .2-آندم که سر حسين ره بر نيزه زدندحق يامحمد مرغان هوا به چهارطرف خيمه زدند حق يامحمد .مرغان هوا وماهيان در ياحق يامحمد از بهر حسين چوسنگ برسينه زدند حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد .حسين بن علي حق يا محمد .3-
سرسنگ آجين سنگ افتيده هل علي ميرزا به جنگ افتيده حق يامحمد .هل علي ميرزا کو لشکر توحق يامحمد.کفتران خيمه زده بر سر تو حق يامحمد محمديا علي حق يامحمد حسين بن علي حق يامحمد .
4-اين سرا از کيست روبر باده حق يامحمد يک پسر دارند نودوماده حق يامحمد .اين سرا از کيست روبر روزه حق يامحمد .يک دختردارند او گلدوزه حق يامحمد محمد يا علي حق يا محمد حسين بن علي حق يامحمد.
5اين سرا از کيست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .اين سرا از کيست دهلونه دراز ما طمع داريم بشقاب پياز حق يامحمد. محمد يا علي حق يامحمد.حسين بن علي حق يامحمد .6-اين سرااز کيست خش خش ميايه(مي آيد) .طبق نقره وکشمش مييايه (مي آيد) .اين سرا از کيست حوضي کنده اند دشمنان اينار(اينهارا) بوج کنده اند
حق يا محمد محمد يا علي حق يا محمد .حسين بن علي حق يا محمد .در اين جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پايان مي رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روي سيني آماده کرده وبه انبار دارگروه يا سر دسته ي گروه تقديم وهديه مي کند وگروه روانه ي منزل بعدي ميگرددتا همين مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهديه شان را بگيرند ودرآخر سرهم بين افراد عادلانه تقسيم کنند وشب به پايان رسد.البته گاهي بعضي افراد ازباب شوخي وسرگرمي در آخرکار کيسه حاوي مواد خوراکي را درمي ربايندوفرار مي کنند ودقايقي ديگران دنبال آنها مي گردند تاربايندگان را پيدا کنند ووقتي آنها را پيدا کردند موادرا با خنده وشادي ونشاط بيشتري بين افراد تقسيم مي شود ومراسم بپايان ميرسد وهمگي به خانه هايشان با شور وشادي وشعف باز مي گردند تابراي سحري ديگر آماده شوند .اين شرح مختصر مراسم نيمه رمضاني بود در روستاي کوچ نهارجان بيرجند .محمد حسن اسايش..-----
بشارت شيعيان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود خالق اکبر
زمین وآسمان وعرش اعظم نورباران شد زانوار رخ نور دو چشم ساقی کوثر
عیان گردید در یثرب جمال عالم آرایی که جبرئیل امین شد خادمدر بار آن سرور
زلطف قادر قدرت نما از گلبن عفت دوگل گردیده ظاهر ازبرای حیدر صفدر
یکی در سوم شعبان ، یکی در چارم شعبان یکی چون شمس رخشان ویکی همچون مه انور
یکی فرمانده ی عالم ،وصی احمد خاتم یکی یار ومعین وغم خور سلطان بحر وبر
یکی از فاطمه ام الائمه ، دختر طاها یکی از حضرت ام البنین همچون دروگوهر
یکی نامش حسین ابن علی فرمانروای دین یکی باب الحوائج ، حضرت عباس نام آور
یکی را بوسه زد ختم رسولان بر لب و دندان یکی رامرتضی دست رسایش بادو چشم تر
برای یاری درماندگان بحرطوفان زا بسوی ساحل عزت ، یکی کشتی ، یکی لنگر
دو صدر الدین، دو بدر الدین ، دو یارویاور قر آن یکی وارث بشهرعلم وآن یک پشتیبان در
دو رخ زیبا ، دو قد طوبا ، قدم بنهاد در عالم یکی فرمانده ی اعظم ،یکی سردار وسرلشکر
دو جانباز وبرادر ، این وزیر وآن دگر سلطان عیان گردیدبریاری حق ازدو نکو مادر
دو روشنگر ، دو عالی فر ، که بر آنهاخدا بخشد هزاران {کربلایی}را زرحمت در صف محشر
اثر طبع نادعلی کربلایی -شادروان کربلایی پدر سه شهید -به نقل از شکوفه های انقلاب -جلد دوم -صصص۱۱۴-۱۱۵-انتشارات خزر-تهران ----